عشق به پاکی شبنم
 
 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 1:32 ::  نويسنده : باران

 

 

تـــو را دوست میدارم . . .

 

 

چه فـرق مى كند كه چـــــــــــــــرا ! ؟

 

 

یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!

 

 

یـا چطـور شـد كه . . .!

 

 

چه فـــــــــــــــرق میكـند ؟!

 

 

وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور كنـى . . .

 

 

كه نمـى كـــــــــنى !!

 

 

و من بــایـد فـرامـــــــــوش كــنم . . .

 

 

كـه نمـــــى کـــــنم !!!

 

 



نظرات (0)
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 15:56 ::  نويسنده : باران

وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست

غبار از آینه که میزدایم

نگاه همیشه منتظری را میبینم

که خاک سردی

مهربانی ی دستانت را از او ربود

دیریست که خاکسترت را

سرمه ی چشمانم میکنم...!!!!



نظرات (0)
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 15:48 ::  نويسنده : باران

نبوده ...

                نيست ...


                         نخواهد بود ...


 
     عزيز تر از "تــــــــو" هيچ كسي براي من...!!!!

پروانه.jpg

 

برای "تـــــــــو" ..

برای چشمهایت !..

برای من ..

برای دردهایم !..

برای ما ..

برای این همه تنهایی ...

ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند...!!!



نظرات (1)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 22:9 ::  نويسنده : باران

 

خدایا یه دنیا دلم گرفته
 ای خدای مهربون دلم گرفته
با تو شعرام همگی رنگ بهاره با تو هیچ چیزی دلم کم نمیاره
وقتی نیستی همچیم تیره و تاره کاش ببخشی تو خطاهم رو دوباره
ای خدای مهربون دلم گرفته از این ابر نیمه جون دلم گرفته از زمین و آسمون دلم گرفته
آخه اشکام رو ببین دلم گرفته تو خطاهام رو نبین دلم گرفته تو ببخش فقط همین دلم گفته
توی لحظه های من شیرین ترینی واسه عشق و عاشقی تو بهترینی
کاش همیشه محرم دل تو باشم تو بزرگی اولین و آخرینی
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غزق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته
امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته
خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته
ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته
گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است فردا به چشم اما امشب دلم گرفته
دلم تنگه……..
دلم گرفته …………
دلم گریه می خواد ……….

 



نظرات (0)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 22:7 ::  نويسنده : باران

 

آغوش تو سایه گاه خستگی من است


آغوشی که میدانم همیشه به روی من باز است


و من لحظه به لحظه ی زندگیم را به امید آرمیدن در آغوش تو سپری میکنم


دستهای من غرق التماسند برای در آغوش گرفتن تو ...


منی که خسته از دست خنجر روزگارم


برای رسیدن به آرامش در کنار تو لحظه شماری میکنم...

w7.JPG

 

 

 



نظرات (0)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : باران

دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی
که می سوزد
نه دیداری
نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته می دارد
چنین آشفته بازاری...!!!

S A L I J O O N

شاید دور بودن

بهانه ای باشد برای نزدیکی دلهایمان به یکدیگر !

گر چه از هم دوریم ،

اما ؛

چشمهایم لبریز از دوستت دارم هایی است

که هرگز گفته نشدند ...



نظرات (1)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 2:37 ::  نويسنده : باران

0.554687001310564353_jazzaab_ir.jpg

بــنـد دلــــــم کـه پــاره مـــي شــود
دلـــم بــهـانـه ات را مــي گـــيـرد
هــر چــه مـــي کشم هــم از ســر ايــن بــنـد دلـــم هـــسـت
بــه نــبـودنــت اعــتـراض نـمــي کــنـم
بــنـد دلــــم را خــواب هــايــي پــاره مــي کــنـند
که بــهـانـه ات را به دلـــم مــي انــدازد
بــاور کــن بــه نــبـودنـت اعــتـراضـي نــدارم . .

0exjh6z4ie6e9ik1i5w.jpg

 



نظرات (0)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 2:18 ::  نويسنده : باران

 

دلتنگي حس غريبي است
كه فقط در دل رخنه ميکند
دلتنگي آرايه ادبي سينه است
دلتنگي را ميتوان در شب احساس كرد

.

تو که نیستی....
زانوانم را به آغوش میکشم....
مبادا آنها هم احساس تنهایی کنند....
تو که نیستی...
آلبوم عکسهای یادگاریمان را
در پستوی سینه ی ماتم زده ام
پنهان میکنم....
تو که بهتر میدانی عزیزکم...
سینه ی من،
بهترین مدفن گاه است
برای زنده به گور کردن خاطراتمان



نظرات (0)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : باران

 

تمام دلتنگي ام را بر دامن ابري گره مي زنم
و خيس در رديف غروب
مي نشينم به انتظار تو
خوب مي دانم
سهم من تنها مشتي كلمه است

 



نظرات (0)
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 1:43 ::  نويسنده : باران

 

دل من باز گریست،
قلب من باز ترک خورد و شکست،
باز هنگام سفر بود و من از چشمانت می خواندم
که به آسانی از این شهر

 

 

هیچ وقت

"بی خدا حافظ"

کسی را ترک نکن....

......

نمی دانی....

چه بد دردیست...

پیرشدن درخم کوچه های

انتظار.....

 



نظرات (0)
درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق به پاکی شبنم و آدرس baranfaridi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان