عشق به پاکی شبنم |
|||
شنبه 24 دی 1390برچسب:شعرعاشقانه, :: 16:36 :: نويسنده : باران
عشق شیرین من در كویر خلوت دلم با لبانی تشنه راه دشواری را در پیش گرفتم می دانم كه نیاز به جرعه آبی دارم تا خود را با آن سیراب نمایم در قلبم غوغایی است غوغای عشق تو نگاهت برایم همچون رودخانه ایی است كه هرگز درآن ركودی نیست می خواهم كه مرا به حال خود وا مگذاری و مرا همیشه با خود همراه سازی بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم بگذار تا به وسعت قلب پرمهرت دست یابم زلالی عشقت را از من مگیر، انشای چشمت را برایم بخوان تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم ![]()
هرچندکه دلتنگ تراز تنگ بلورم باکوه غمت سنگ تراز سنگ صبورم اندوه من انبوه تراز دامن الوند بشکوه تر از کوه دماوند غرورم یک عمر پریشانی دلبسته به موییست تنها سر مویی زسر موی تو دورم ای عشق گذر می کنم از خویش بگذار به بالای بلند تو ببالم کز تیره نیلوفرم و تشنه نورم
به که باید دل بست؟
سینه ها جای محبت، همه از کینه پر است.
هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را ـ گرم، پاسخ گوید
ادامه مطلب ... آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |